درس هفتم: جریانسازی اندیشه ولایی
برای اینکه این خصیصه همهجانبه مورد تحلیل و تفسیر قرار بگیرد، توجه به دو نکته بسیار لازم است:
۱. در بیست و هشت صفر سال یازدهم هجرت و پس از رحلت پیامبر گرامی، در حالی که امام علی(علیه السلام)، عباس عموی پیامبر، دو فرزند عباس و غلام ایشان مشغول غسل دادن بدن پیامبر(ص) بودند، سران دو قبیله اوس و خزرج به همراه دوازده تن، در پانصد متری دورتر از مسجدالنبی در سقیفه بنیساعده جمع شدند تا تصمیم بگیرند رهبر پس از پیامبر(ص) را از بین این دو قبیله انتخاب نمایند. دو تن از سران مهاجرین که از طریق افراد نفوذی خود از این توطئه آگاه شده بودند، به سرعت خود را به این نشست سیاسی رساندند. یکی از آنان با استفاده از اختلاف درونی این دو قبیله و به میان آوردن جنگ خانمانسوز سیساله بعاث بین آن دو، نبض نشست را به دست گرفت و توانست با حمایت این دو قبیله، نظام ولایی را که رسول الله (صلی الله علیه و آله) در غدیر پایهگذاری نموده بود، پس زده و نظام خلیفهگری را جایگزین نماید. پس از آنکه خلافت غاصبانه به دست گرفته شد، تصمیم گرفتند فدک را که در ملکیت حضرت زهرا(سلام الله علیها) قرار داشت و میتوانست پشتوانه مالی برای نظام ولایی باشد، نیز غصب کنند.
۲. در برخورد با این جریان ظالمانه، امام علی (علیه السلام) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) دو راه بیشتر در پیش رو نداشتند:
راه نخست این بود که امام (علیه السلام) با دعوت عمومی، اقدام به اعتراض علیه این اقدام ظالمانه نماید و حاکمیت جدید را پس بزند. این تصمیم، علاوه بر متهم شدن امام علی(ع) به قدرتطلبی، نتیجهبخش هم نبود؛ چرا که انصار که جمعیت اکثریت قریب به اتفاق مردم مدینه را تشکیل میدادند، منشأ این فتنه سیاسی بودند و همینها موجب شکلگیری سقیفه شده بودند. جنگ داخلی در چنین شرایطی، به قیمت جان اقلیتِ پیروان ولایت تمام میشد.
راه دوم آن بود که امام علی (ع) و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) از هرگونه اعتراض خودداری کنند و راه سکوت را در پیش بگیرند. این راه هم با توجه به نامشروع بودن خلافت، طبعاً برایشان امکانپذیر نبود.
در چنین شرایط سخت و مظلومانهای، تقسیم کاری بین امام علی(ع) و حضرت زهرا (سلام الله علیها) انجام گرفت. امام علی(علیه السلام) برای حفظ اصل اسلام و مکتب، راه سکوت را در پیش گرفت و حضرت فاطمه (سلام الله علیها) به تنهایی رهبری اعتراض به نامشروع بودن خلافت و غصب فدک را بر عهده گرفت. ایشان به صورت کاملاً منطقی و صریح به احتجاج با خلیفه وقت برخاست و هنگامی که به نتیجه رسید که احتجاج جواب نمیدهد، احتجاج دوجانبه را به سطح عمومی جامعه کشاند و با ایراد خطبه فدکیه، در مقام جریانسازی «اندیشه ولایی» برای همیشه تاریخ برآمد. ایشان میدانست در آینده کسانی خواهند آمد که حکومت ولایی را با هزینه کردن جانشان تأسیس مینمایند؛ که چنین نیز شد. ولایتمداران نه تنها تفکر ولایت را با عمق جانشان پذیرفتند و در وجودشان نهادینه کردند، بلکه بعد از ۱۴۰۰ سال، با هزینه کردن جانشان، نظام ولایی جمهوری اسلامی ایران را تأسیس کردند.



نظر شما